تابستان گذشته تصمیم گرفتیم به همراه همسر با یک کشتی کروز سفری به یونان داشته باشیم. از طریق دوستی درایتالیا یکی از این کشتی ها راا رزرو کردیم بنابراین قرار شد پس از ورود به ایتالیا از طریق این کشتی به مدت یک هفته به چند جزیره یونان و ازمیر(یکی از شهرهای ساحلی ترکیه) سفر کنیم. به توصیه یکی از دوستان همسرم که در شهر وان (از شهرهای مرزی ترکیه با ایران) زندگی میکند، بلیط را وان به استانبول و استانبول به ونیز خریداری نمودیم.بنابراین با ماشین شخصی یک روز زودتر از زمان قید شده در بلیط حرکت کردیم. پس از حدود 4 تا 5 ساعت به شهر مرزی وان رسیدیم. شهر جالبی بود آن شب را در آن شهر دریکی از هتلهای معمولی بودیم فردای آن روز ماشین شخصیمان را در پارکینگی که یکی از اهالی توصیه کرده بود گذاشته و راهی فرودگاه وان شدیم.
آن روز هواپیما بدون تأخیر وارد فرودگاه استانبول شد. پس از انجام تشریفات کارت پرواز و غیره وارد سالن ورودی فرودگاه به مقصد ونیز شدیم، غافل از اینکه به زمان پرواز ما به ونیز چندی نمانده در فرودگاه مشغول دیدار ازفری شاپها (free shpos) و بقیه نمایشگاه ها شدیم واصلاً گذشت زمان را متوجه نشدیم. ناگهان پسرم با عجله به سوی ما آمد وگفت مامان فقط 5 دقیقه به بلند شدن هواپیما مانده درحالی که با عجله به این طرف وآن طرف می دویدیم و گیت(gate) خروجی را سوال می کردیم، وقتی رسیدیم، تمام مسئولین پرواز، آنجا را ترک کرده و رفته بودند. هر چقدر التماس و زاری نمودیم کسی ترتیب اثر نداد. البته حق با آنان بود. بسیار افسرده وعصبی وناراحت برگشتیم وسؤال نمودیم که چه کاری می توانند انجام دهند، جواب دادند: فردای آن روز هواپیمای دیگری به مقصد ونیز پرواز خواهد کرد. ( در صورتی که پرواز تأخیر داشته باشد ما از کشتی نیز جا می ماندیم). شب را در فرودگاه استانبول با تشویش و نگرانی بسر بردیم. با برادرم تماس گرفتیم و جریان را به او اطلاع دادیم، او نیز اظهار داشت که اگر تاخیر داشته باشیم کشتی را نیز از دست خواهیم داد. نگرانی ما دو چندان شد. بهرحال کاری بودکه شده بود. فردای آن روز ساعت 2 ظهر به فرودگاه ونیز رسیدیم.
البته این سهل انگاری باعث شد بیش از 1000 یورو ضرر کنیم بهرحال با عجله برای دریافت چمدانها روانه شدیم ولی متاسفانه هیچکدام از 5 چمدان ما نرسید. حال تصورش را بکنید بدون هیچ وسیله ای دست خالی قرار بود به مدت یک هفته تمام در کشتی باشیم، با دو تا بچه کوچک و بدون حتی یک جفت دمپایی یا لباس وغیره. از فرودگاه به ما قول دادند که اگر چمدانهایمان رسید آن را به کشتی ارسال کنند ولی برادرم باور نکرد وگفت: کشتی وسط دریا خواهد بود چطور می شود آن ها را رساند. بهرحال ما آدرس ونام کشتی را دادیم و برادرم با شتاب ما را به یکی از فروشگاههای بزرگ ونیز برده و با عجله بسیار بسیار زیاد در عرض نیم ساعت تعدادی لباس و مایحتاج ضروری را خریداری نموده و عازم سوار شدن به کشتی شدیم. خسته از آن همه اذیت و دلهره و استرس، مشکل بزرگتر دیگری هم انتظار ما را می کشید.
وقتی پاسپورت های ما را چک کردند، اظهار کردند که ما نمی توانیم با آن کشتی سفر کنیم. چرا که مهر ویزای ما یکبار خروج زده شده بود واز آنجایی که یکی از لنگرگاه های این کشتی خارج از محدوده شنگن بود یعنی (ازمیر) بنابراین ما در ازمیر عملاً از محدوده شنگن خارج شده و در صورت برگشت به ایتالیا بار دیگر نمی توانستیم از ایتالیا خارج شویم. این هم یکی دیگر از سهل انگاری های ما بود که ویزای خود را چک نکرده بودیم ونمی دانستیم که باید این ویزاها (مالتیپل خروج)(multiple)باشند یعنی بشود چند بار وارد و یا خارج از کشور مربوطه شد. بهر حال از آنجایی که کشتی ما یک کشتی انگلیسی زبان بود ومن نیز مسلط به زبان انگلیسی بودم بنابراین اصرار نمودیم که حداقل اجازه دهند سوار شویم تا پس از سه روز که به یونان رسیدند ما نیز درآنجا پیاده شده وخودمان برگردیم و بقیه سفر را بتنهایی ادامه دهیم. درابتدا مخالفت نمودند ولی در نهایت رضایت نامه ای از ما گرفتند مبنی براینکه قول می دادیم که خودمان در یونان پیاده شویم چون برای آنها از لحاظ قانونی مشکل ساز بود که اجازه دهند تا آخر در کشتی بمانیم. بالاخره پس از اظطرابهای مختلف سوار شدیم.حال نوبت این است که اطلاعاتی درمورد این کشتی بدهم که هر چه بگویم کم گفته ام.از بیرون شبیه غولی بود.
که در نگاه اول انسان باورش نمیشد که یه کشتی می بینه. وقتی وارد این کشتی شدیم فکر کردم که با شهری بسیار لوکس وزیبا و دیدنی مواجه شده ام. یک کشتی 14 طبقه با امکانات بسیار بالا ودیدنی که سرو تهش معلوم نبود. اتاق ما در طبقه هشتم کشتی قرار داشت. طبقه 4 پذیرش این کشتی یا بهتر بگویم این هتل بود. طبقه های زیرین، انبارها وموتورخانه وغیره بود. از طبقه 4 به بعد امکانات این هتل 14 طبقه برای مسافران شروع می شد. طبقه 4 رسپشن (پذیرش) همراه با یک سالن بسیار بزرگ و فروشگاه بزرگ این کشتی که انواع کالاها را برای فروش عرضه می کرد اعم از لباس، کفش، وسایل زینتی، لوازم آرایش، طلا و جواهرات، نوشیدنی وهرچه فکرش را بکنید.
همچنین در این طبقه رستورانی 24 ساعته نیز برپا بود. این کشتی دارای 11 رستوران مفصل ایتالیایی و چینی وکافی شاپ و رستوران ماهی و فست فود و غیره بود. در طبقه هشتم،سینمای (movie theater (بسیار مجهز وزیبایی وجود داشت که هر شب ساعت 8 برنامه هایی بسیار دیدنی ارائه می داد اعم از رقص وآواز وشعبده بازی و برنامه های آکروباتیک. دراین طبقه کازینو بسیار بسیار مفصل ومجهزی نیز قرار داشت. در طبقه 12 رستوران بسیار بزرگی که صبحانه و نهار و شام همیشه در آنجا آماده بود و بصورت سلف سرویس عمل میکرد قرار داشت و انواع غذاها و نوشیدنی ها و دسرها در آنجا سرو می شد. همچنین دراین طبقه استخر و جکوزی و غیره نیز وجود داشت.
دریکی از طبقات بالاتر هم سالن فوتبال، سالن تنیس وپینگ پونگ قرار داشت. در طبقات پایینتر، بعنوان مثال در طبقه 11، سالن زیبایی، سالن ورزشی بزرگ همراه با وسایل ورزشی بسیار مجهز و غیره وجود داشت. همچنین در بخشی از تمام این طبقات یاد شده اتاقهای مسافران نیز وجود داشت. اتاقها فوق العاده شیک و جمع وجور بودند. این اتاقها سه نوع بودند. نوع اول اتاقهایی که inside نام داشته و پنجره ای به دریا نداشتند. نوع دوم اتاقهایی بودند که یک پنجره گرد و نسبتاً کوچک به دریا داشتند. نوع سوم اتاقهایی بودند که نسبتاً بزرگ تر بودند و دارای یک بالکن نیز بودند. قیمتهای آنها نیز از 750 یورو تا 1700 یورو برای هر نفر متفاوت بودند.
یک مورد بسیار جالب دیگر اینکه دارای یک مهد کودک (kids club) و یک کلوپ دیگر برای نوجوانان بود (teens club) که در این کلوبها برنامه های بسیار متنوعی برای بچه ها در نظر گرفته بودند، طوری که ما بچه ها را در طول 7 شب فقط شبها می دیدیم چون دوست داشتند در آن کلوپ با هم سن و سالهای خود بسربرند. بهرحال هر چه از کشتی بگویم و برنامه ها و مسابقات متنوع آن کم گفته ام. کادر کشتی آنچنان مهربان وخوش برخورد بودند که واقعأ قابل توصیف نیست. این غول اقیانوس پیما، شبها بسیار رمانتیک راه می پیمود وروزها حدود ساعت 8 لنگرمیانداخت و مسافران را در یکی از جزایرزیبا و دیدنی یونان پیاده می کرد و عصر ساعت 5 یا 6 دوباره سوار می کرد و براه می افتاد.اولین جزیره کورفو نام داشت. دومی سانتورینی وسومی میکونوس و هر کدام زیباییهای خاص خود را داشتند.جزایری بسیار زیبا،تمیز و سفید مثل برف با ساکنانی فوق العاده مهربان و صمیمی اما لازم به ذکر است که اصلا به درد خرید نمی خورند چون همه چیز بسیار گران بود. هر روز اتاقها دو بار تمیز میگردد و هنگام ورود به اتاق با منظره جالبی مواجه میشدیم و آن اینکه حوله ها را به شکل های مختلف حیواناتی مانند قو،میمون،گاو،موش،جوجه و غیره درمی آوردند.
روز چهارم را که آماده می شدیم تا در یونان پیاده شویم واز کشتی جدا شویم ، مسئول کشتی مرا صدا کرد ومژده ای به من داد مبنی براینکه اجازه اینکه ما بتوانیم درکشتی بمانیم را از مقالات بالا گرفته اند ودیگر لازم نبود ما اجبارأ پیاده شویم. عصر همان روز هنگامی که از جزیره سوم به نام سانتورینی به کشتی برگشتیم با کمال تعجب چمدانها یمان را جلوی دراتاقمان دیدیم و این نیز یک پیشامد خوشایند دیگر درآن شب بود.آن شب جشن بزرگی با دوستان و آشنایان در عرشه کشتی گرفتیم.آخرین لنگرگاه کشتی ازمیر بود.یکی از شهرهای بسیار زیبای ترکیه.از این شهر حسابی خرید کردیم . قیمتها واقعأ مناسب و کیفیت جنسها قابل قبول بودند. روزهای پنجم و ششم ،بدون وقفه راه پیمود. بالاخره پس از 7 روز در حالیکه دل کندن از آن کشتی برای ما دشوار می نمود در ونیزاز آن کشتی پیاده شدیم و 12 روز دیگر را نیز در ایتالیا بسر برده و روز 5AUG مصادف با 15 مرداد راهی فرودگاه ونیز به مقصد استانبول وسپس وان شدیم. در فرودگاه از یکی از کارکنان ترکیش ایر سوال کردیم که آیا قانونی برای تأمین خسارت کسانی که بارهای آنها با تأخیر به مقصد می رسد وجود دارد یا خیر. ایشان اظهار نمودند بله و مرا راهنمایی کردند به دفتر ترکیش ایرلاینی که در فرودگاه ونیز قرار داشت. درآنجا بسیار مؤدبانه و بسرعت پرونده ای برای ما تشکیل دادند .
بدلیل آنکه 3 عدد از چمدانهای ما دچار شکستگی شده بودند، 3 چمدان نو، و به این دلیل که در نتیجه این تاخیر مقدار زیادی هزینه کرده بودیم 750 دلار نیز خسارت دادند. البته لازم به ذکر است که در این گونه موارد بهتر است هر چه فاکتور خرید وغیره دارید، آن را ارائه دهید تا آنها نیز مدرک قابل ارائه به مرکز خود را داشته باشند . پس توصیه من به همه افرادی که عازم مسافرتهای خارج از کشور می باشند این است که :